محمد بن حسین بیهقی مولف تاریخ بیهقی به سال 385 هجری
قمری در روستای حارث آباد بیهق ولادت یافت ( دو فرسنگی شهر سبزوار ) وی
ابتدا در سبزوار و بعد از ان مدتی در نیشابور به تحصیل گذراند تا این که در
ادب سرآمد شده و در سن 27 سالگی به خدمت دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی ،
به ریاست ابونصر مشکان در آمده است.
آنچه اکنون با نام تاریخ بیهقی برجای مانده با برگهایی از جلد پنجم آغاز و
به جلد دهم ختم می شود و محدوده وقایع ان عبارت است از شرح حوادث بعد از
مرگ سلطان محمود تا فرار سلطان مسعود به هند به اضافه باب خوارزم و روزی
چند برین حدیث برامد ، و دل سلطان درشت شد بر اریارق و در فرو گرفتن وی
خلوتی کرد و با وزیر شکایت نمود از اریارق گفت حال بدانجا می رسد که غازی
ازین تباه می شود ؛ و ملک چنین چیزها احتمال نکند . و روا نیست سالاران
سپاه بی فرمانی کنند ف که فرزندان را این زهره نباشد و فریضه شد او را فرو
گرفتن که چون او فرو گرفته شد غازی به صلاح آید . خواجه اندرین چه گوید ؟
خواجه بزرگ زمانی اندیشید پس گفت : زندگانی خداوند عالم دراز باد ، من
سوگند دارم که در هیچ چیزی از مصالح ملک خیانت نکنم . و حدیث سالار و لشکر
چیزی سخت نازک است و به پادشاه مفوض
بخشی از کتاب تاریخ بیهقی بود که به علاقه مندان تاریخ پیشنهاد میکنم از این کتاب عالی استفاده بفرمایند.